ابوذر سالاری



ستایش مخصوص خدا، پروردگار جهانیان است؛ بخشنده بخشایش‌گر؛ صاحب روز دین؛ تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم؛ ما را به راه راست هدایت کن؛ راه کسانی که نعمتشان دادی و نه راه کسانی که مورد خشم تو و از گمراهان هستند.

پرستش و ستایش تنها برای خدایی است که نه تنها ما بلکه تمام جهانیان را آفرید و پرورش داد.

حق این است که جز او کسی را ستایش نکنیم و جز او کسی را نپرستیم؛ جنگ اول جنگ حق و باطل است.

 مگر می‌شود فرزندی که مادری مهربان دارد، مادرش را رها کند و مادری دیگر را بپذیرد و او را مورد پرستش و ستایش قرار دهد؟

او می‌بخشد، صد بار اگر توبه شکستی باز آ.

صاحب روزی است که مادر از فرزندش هراسان است، روزی که سلیمان نبی(ع) از آن گریزی نتوانست، روز معز اولیاء و مذل الاعدا عزت بخش دوستان و خوار کننده دشمنان؟ انسان‌هایی که روزی قدرت داشتند در این روز ناتوانند و او آن‌قدر توانمند است که صاحب آن روز است!

آیا می‌توانی این چنین را رها کنی؟ آیا سزاوار نیست او را بپرستیم و تنها از او یاری بجوییم؟ از چشمه آب نوشیدن بهتر یا از دریای شور؟ سرچشمه بهتر یا اقیانوس‌ها شوری؟ گاهی یک لیوان آب شیرین در تلاطم تشنگی دریا، گاهی یک لنگه کفش در بیابان، گاهی ستاره‌ای در گمراهی و گاهی نوری در تاریکی.

ای نور، ای ستاره، ای روشنی‌بخش قلب‌ها ما را به راه کسانی هدایت کن چون علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع) نه راه شمر و خولی‌ها!


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها